سلام. این مطلب هم تقدیم به طرفداران سریال یوزارسیو ! مصاحبه با مصطفی زمانی (متولد 1361) ، بازیگر نقش یوزارسیو در فیلم حضرت یوسف (ع)
تا می گویی یوسف، همه چهره ای را مجسم می کنند که با دیدنش اگرچاقو به دست داشته باشی حتماً دستت را خواهی برید. ازاین قصه که بگذریم، با خودم فکرمی کردم پیدا کردن یوسف ازمیان خیل چشم رنگی هایی که عرصه سینما را به دست گرفته اند خیلی هم نباید سخت باشد.
به ادامه مطلب بروید
مصطفی زمانی متولد سال 1361 و دانشجوی رشته مدیریت است و برای ایفای این نقش آموزشهای مختلفی را دیده و با حضور در کلاسهای ورزشی و بدنسازی فیزیک خود را به این نقش نزدیک کرده است.
دنبال یک زندگی راحت هستم
تا می گویی یوسف، همه چهره ای را مجسم می کنند که با دیدنش اگرچاقو به دست داشته باشی حتماً دستت را خواهی برید. ازاین قصه که بگذریم، با خودم فکرمی کردم پیدا کردن یوسف ازمیان خیل چشم رنگی هایی که عرصه سینما را به دست گرفته اند خیلی هم نباید سخت باشد.
یوسفی که ازمیان 3 هزارنفربرای مصاحبه می آید نیزیکی ازهمان چشم رنگی هاست که با مو و ریش بلندش بیشترمرا به یاد مسیح می اندازد. او خیلی اتفاقی گذارش به شهرپر وسوسه و خیال انگیزسینما افتاده و هنوز روزهای دوست داشتنی و دشوارشهرت برای او از راه نرسیده است. به همین خاطرمی شود هر جایی نشست و با او از یوسفی حرف زد که به قول خودش هیچ شباهتی به آن که حالا می بینیم ندارد.
گویا مو و چشم های رنگی اش را تیره کرده اند، می گوید: زیبایی را گرفته اند تا معصومیت ببخشند.
دلش نمی خواهد او را از گروه همان چشم رنگی هایی ببینیم که راه دشوارسینما را به خاطرزیبایی چهره شان یک شبه پیموده اند. می گوید به ضابطه معتقد است و بیش از آن به سرنوشت.
ما هم نمی خواهیم مثل برخی منتقدان که او را نا بازیگرشهرستانی معرفی کرده و[به قول خود زمانی] با سلیقه ای عمل کردن کینه خود را دردل او نشانده اند، بازیگری اش را به بوته ی نقد بکشانیم. می نشینیم به انتظار و نقدها را می گذاریم برای بعد. بازیگری بی شک مهارتی نیست که بشود داشتن یا نداشتن را درچهره ی او جستجو کرد.
یوسفی که حالا می بینیم جوان 23 ساله ای است اهل فریدون کنار. اوشبیه همه جوان های دور و برم لباس پوشیده و یک غرورپنهانی را درتکان دادن های دست و حتی نگاه کردنش به آدم های میزکناری می بینم. تعجب نمی کنم وقتی می گوید دو تا دوست بیشترندارد وهمکلاسی هایش می گویند: فلانی به زمین هم فخر می فروشد.با مصطفی زمانی دریک شب زمستانی گفتگومی کنم. تا به خانه برسم به یوسفی فکرمی کنم که تصویری کردن حقیقت زیبایی اش بی شک کار دشواری است ( که شاید ازعهده ی هیچکدام ازاین خیل چشم رنگی ها برنیاید).
ازبین چند کاندیدا انتخاب شدید ؟
اطلاع داشتم برای نقش یوسف تست می گیرند. حتی یک بار ازجلوی دفتراین پروژه رد شدم، اما نرفتم تست بدهم. هفته بعد یکی ازدوستانم عکس مرا به آقای سلحشورنشان داده بود و با پیشنهاد او 7 اردیبهشت 83 اولین تست را دادم و3 روزبعد دو تا ازسکانس های سریال را ازمن تست گرفتند که بعدها فهمیدم سخت ترین سکانس ها بوده است. پس ازیک ماه، تست گریم دادم بعد با من قرارداد بستند با این شرط که اگرکاندیدای بهتری پیدا شد، با نظرکارگردان من کناربروم. تا آنجا که اطلاع دارم ازحدود 3 هزارنفرتست گرفتند و زمانی من را انتخاب کردند، گفتند تنها کاندیدایی هستی که روی آن اتفاق نظردارند. ازتاریخ عقد قرارداد یعنی تیرماه 83 تا شروع فیلمبرداری دراوایل بهمن همان سال، شرایط بسیارسختی داشتم. برخی عوامل اصلی کارسعی درانتخاب یکی ازبازیگران حرفه ای داشتند. حتی مدتی دنبال یک بازیگرخارجی گشتند. ولی همه ما می دانیم که تجربه ساخت فیلم مصائب مسیح توسط مل گیبسون ثابت کرد ایفاگرنقش پیامبرباید یک بازیگرناشناخته باشد. آدمی که روی او ذهنیت خاصی وجود ندارد. به هرحال ازآنجا که بازیگری برای من آنقدراهمیت نداشت که به خاطرآن ازهمه چیزبگذرم، باهمه اینها کنارآمدم. من به مفهوم واقعی عاشق بازیگری وشهرت نبودم، به هرحال یا بازی می کردم یا نمی کردم.
با جلساتی که گذاشتند وحمایت های آقای سلحشور رفتم جلوی دوربین پس ازیک هفته هم بازیگرثابت این نقش شدم. الان هم حدود یک سال است کارمی کنم.
از نظرخودتان هم بهترین گزینه بودید ؟
من حس می کنم این نقش نیازبه کسی دارد که بدون توجه به دوربین وعوامل پشت صحنه حرف بزند که این کارسختی است. آنهایی که حرفه ای هستند نا خودآگاه مجبورند به این چیزها توجه کنند. صحنه هایی بود که احساس می کردم فقط باید با دلم حرف بزنم . خیلی جاها من اصلاً به کاراکترفکرنمی کردم. او را بازی نمی کردم، خودم بودم. حس می کنم برای این کارنیازبه آن داریم که درونمان را قوی کرده باشیم ومن این کاررا پیشترانجام داده بودم. شاید به خاطرنوع زندگی ای که خداوند برایم رقم زده است. البته به نظرمن یک بازیگرحرفه ای نمی تواند این نقش رابرای مردم ارائه کند. من برای مردم بازی می کنم. اصولاً نقش پیامبر را باید برای مردم بازی کرد.
فکرمی کنید چهره تان چه ویژگی خاصی برای ایفای این نقش داشته است؟
قضیه یوسف یک قضیه باطنی است. زیبایی ظاهری با توجه به زاویه دید مردم تغییرپیدا می کند. پس مطلق بودن را باید دراین زمینه کنارگذاشت. و دیگراین که بعضی چهره ها هستند که بدون داشتن زیبایی ظاهری صمیمیت دارند. آدمها با آنها احساس نزدیکی می کند واین به انسانیت آدم ها برمی گردد. فکرمی کنم کارگردان بیشتردنبال همین بوده است که ازاین نظرتا حدودی به خودم مطمئن هستم، به اضافه ی یک زیبایی ظاهری که البته درگریم بسیاری ازجذابیت های چهره پوشانده شده است. درواقع زیبایی دراینجا براساس فضای پیرامون تعیین می شود. براساس گریم فراعنه مصر وآدم های دور و براست که زیبایی یوسف برجسته ی شود. ازطرفی باید این چهره برای مردم باورپذیرمی شد .اما خب کاندیداهای دیگری هم بودند که چهره های بسیارزیبایی داشتند اما آن انرژی درونی را که کارگردان دنبالش بود نداشتند وگرنه من خودم را ازنظرزیبایی درحد آدم های معمولی می بینم